کد مطلب:211325 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:136

امام صادق و سخاوت
درباره سخاوت و جود و بخشش در كتب سابق و تراجم ائمه قبل از این گفته شد كه این فضیلت سرآمد تمام فضایل نفسانی است - و بسیار می شود كه سرپوش رذائل و صفات ذمیمه می گردد مثلا بداخلاق تندخو - و كم صبر - و عجول - سفاك و خونخوار و غیره وقتی دارای صفت جود و بخشش باشد صفات ناپسندش در نظر نیست زیر پرده مخفی می ماند و ظهور و بروزی ندارد و به عكس اگر صفات فاضله ای داشته باشد و نظر تنگ و ممسك بود صفات ممدوحه و خوبش هم از نظر محو می شود.

این اثر سخاوت در اجتماع است زیرا بشر بنده احسان است و چون احسان ببیند چشم از سایر معایب می پوشد و به عكس چون احسان نبیند همه هنرها و محاسن را عیب می پندارد.



[ صفحه 133]



اما از نظر دین سخاوت درختی است در زیر سایه عرش الهی یا بهشت عنبر سرشت است كه هر كس دارای این صفت باشد دسترس به شاخ درخت سخا می یابد و به وسیله آن نجات پیدا می كند لذا گفته اند حاتم طائی هم به سبب كفرش بهشت نمی رود و به جهت سخایش در جهنم نمی سوزد.

سخاوت در ماهیت خود یك غریزه پسندیده ای است در نفس كه نمونه كرامت و عظمت نفس است كه اثر وضعیش جلب مودت و دوستی عمومی است و دوستی جاذبه ی ائتلاف و انس و اتفاق و تحكیم مبانی اجتماع است.

و بسیار می شود كه دوستی موجب ریاست و عظمت مقام می گردد چه اكثر كسانی كه در اجتماع به زعامت و ریاست عمومی رسیده اند آنها هستند كه دست باز وجود و بخشش و سخاوت داشته هر چه پیدا می كردند با دوستان و همنشینان با هم صرف می كردند و نظر به همین حقیقت جاریه بود كه امام صادق علیه السلام به معلی بن خنیس فرمود یا معلی تحسبب الی اخوانك بصلتهم فان الله تعالی جعل العطاء محبة و المنع مبغضة فانتم والله ان تسألونی و اعطیكم احب الی من الاتسألونی فلا اعطیكم فتبغضونی [1] .

یعنی صله و سخاوت موجب تحكیم دوستی برادران است و خداوند تبارك و تعالی عطا و بخشش را جاذبه محبت و امساك و قبضیت را موجب بغض و كید قرار داد فرمود به خدا سوگند اگر سئوال كنید و من به شما عطا كنم دوستان من هستید و اگر بطلبید و ندهم دشمنان من می شوید و این یك امر فطری و غریزی است كه خواه و ناخواه هر كس تحت تأثیر این غریزه فطری درمی آید.

امام صادق علیه السلام به همین منطق آسمانی صدقات جاریه داشت و عطاهای جزیله می داد و چنان می بخشید كه دیگر صاحبش فقیر نمی شد - او به قدری به مردم صله و جایزه و انعام و اكرام و اطعام می فرمود كه به همین جهت خانه اش محفل فقها و شعرا و گویندگان - اهل فضل و كرم واقع بود.

چنانچه نوشته اند هر بار چهارصد درهم نقره و گاهی طلا عطاء می كرد - و برخی اوقات می شد كه گیرنده وجه عرض تشكر می كرد امام علیه السلام به غلامش می فرمود برگرد اگر موجودی داری بیاور او می گفت یابن رسول الله او سئوال كرد و شما عنایت فرمودی دیگر



[ صفحه 134]



برای چه می فرمود: قال رسول الله (ص) خیر الصدقه ما ابقت غنی و انالم نغنك فخذ هذا الخاتم فقد اعطیت فیه عشرة آلاف درهم فاذا حتجت فبعه بهذه القیمه

می فرمود بهترین صدقه آن است كه سائل را بی نیاز كند و من تو را هنوز بی نیاز نكردم آنگاه دست برد انگشتر خود را بیرون آورد فرمود این انگشتر را بفروش ده هزار درهم از تو می خرند و به غلامش فرمود مگر نشنیده ای قول خدای تعالی را كه فرمود و لئن شكرتم لا زیدنكم هر كه شكر تو را نمود در عطای خود بیافزا.

یكروز امام صادق علیه السلام سائلی را از سه حبه انگور به سبب شكر نعمت بیست درهم و یك پیراهن بالا برد.

امام صادق علیه السلام بر اشجع سلمی به عیادت وارد شد دید او علیل است اشجع از شعراء و مداحان اهل بیت بود [2] حضرت پهلوی او نشست و سبب كسالت او را پرسید او علل مرض را گفت آنگاه این شعر را مدح و دعای امام سرود:



البسك الله منه عافیة

فی نومك المعتری و فی ارقك



یخرج من جسمك السقام كما

اخرج ذل السئوال من عنقك



امام علیه السلام به غلامش فرمود چه همراه داری گفت چهارصد درهم فرمود آن را به اشجع ببخش. [3] .

مفضل بن قیس بر امام وارد شد چون احوال او را پرسید از اوضاع و احوال خود شكایت نمود.

امام صادق علیه السلام كنیز خود را صدا كرد و فرمود: یا جاریه هاتی الكیس الذی وصلنا به ابوجعفر فجائت بكیس فقال هذا كیس فیه اربعمائه دینار فاستعن به [4] .

یعنی ای جاریه آن كیسه كه برای پدرم رسیده بود بیاور رفت آورد آنگاه فرمود این كیسه چهارصد دینار دارد بگیر و مهمات خود را كفایت كن.

مفضل عرض كرد یابن رسول الله به خدا قسم غرضم از شكایت این نبود كه شما مرا شرمنده فرمائی - نه نمی گیرم - بلكه غرضم این بود كه دعا فرمائی خداوند مهمات همه را برآورد فرمود بگیر و كسی را از كار خود مطلع مكن كه تو را در كار دنیا خوار و خفیف پندارند.



[ صفحه 135]



از این گونه بخشش ها و صلات و جوائز بسیار می داد و نمی خواست مردم در مشكلات خود تحقیر شوند و خوار و خفیف گردند - این گذشت و سجیت و كرم از خصال ذاتی اهل بیت عترت و طهارت است.


[1] نفس المصور مجلسي ص 11 - به نقل الامام الصادق علامه مظفر ص 251 ج 1.

[2] اغاني ابوالفرج اصفاني ص 30 ج 7 - اعيان الشيعه ص 346 ج 13.

[3] مناقب ابن شهرآشوب ص 345 ج 2.

[4] رجال كشي ص 121.